خبرگزاری مهر- گروه هنر-آزاده سهرابی: پرویز کلانتری می گفت یکی از بهترین و موثرترین دورههای زندگیاش، دورهای بوده که تصویرگری کتابهای درسی را انجام میداده است. او یک نقاش تاثیرگذار در هنر معاصر ایران به شمار می رفت و حال چقدر زود و دردناک است که باید از فعل گذشته برای این هنرمند استفاده کنیم.
پرویز کلانتری یک نقاش بود، اما پیش از آن یک تصویرگر کتاب کودکان بود. گاهی می نوشت و نوشتن برایش جدی بود. به قول خودش چیزهایی را می نوشت که نتوانسته یا فرصت نداشته نقاشی کند. اما اینها فقط نیست. در کارنامه کاری اش جلد کتاب طراحی کرده، کاریکاتور کشیده و حتی کارهای تبلیغاتی کرده است.
اگر پای حرفهایش نشسته بودی می دانستی همیشه می توانی ردی از تاثیرات جامعه را در کارهایش بببینی. شاید نقاشی های کاهگلی او که مهترین دوره کارش به حساب می آید او را نقاشی ساده معرفی کند که بدون کوچکترین واسطه ای می توان درونش و حرفش را فهمید اما بی شک خود او نقاشی بود با پیچیدگیهای درونی بسیار که باعث می شد در دهه ۸۰ زندگی اش هم یک جا بند نباشد. پیش از آذر ۹۳ که با سکته مغزی زمین گیر شد، امکان نداشت در گالری گردی های جمعه او را در چند افتتاحیه نبینید. آخرین سفر هنری او سفر با جمع نقاشان و تصویرگران به کیش بود تا اثری خلق کنند برای نمایش در نمایشگاهی که به مناسبت حمایت از محیط زیست تدارک دیده شده بود. در آن سفر از همه؛ پیر و جوان سرحال تر بود. یک تنه جمع را هدایت می کرد و لحظه ای خستگی در چهره اش نمودار نبود.
یکی از مهمترین نمایشگاه هایی که اواخر حیات استاد کلانتری از آثارش گذاشته شد، سال ۹۲ در گالری بوم بود که تقریبا از همه دوران کاری این هنرمند اثرهایی روی دیوار رفته بود. فضاهاى نوستالژیک معمارى هاى کویرى، اتمسفرهاى آرامش بخش روستاهاى از دست رفته ایرانى و حتى نقاشى هایى از عشایر و... بیشترین فضای نمایشگاه را به خود اختصاص داده بود.
او در حاشیه همان نمایشگاه آخر گفته بود: من همیشه سعی کردم نقاشی نوگرا باشم و مخاطب آثارم را بیشتر جوانان روشنفکر بین ۲۰ تا ۳۰ سال میدانم و سعی میکنم آثارم را با آنها کوک کنم و واکنش آنها راجع به آثارم برایم بسیار اهمیت دارد زیرا که آنها هستند که با سلیقههایشان آینده را رقم میزنند، بنابراین با سن بالایی که دارم سعی میکنم همسو با جوانان حرکت کنم.
او در مورد دورههای مختلف کاریش هم گفته بود: من همیشه به شکل پراکندهای کار کردهام و هربار سرنوشت به یک دلیلی مرا به سمتی کشانده است. به دلیل آنکه در رشتههای مجسمه سازی و معماری در دانشگاهها طراحی تدریس میکردم، دانشجویان را به ارگ بم میبردیم. از آنجا شیفته معماری های کویری شدم و آثار کاهگلی را آغاز کردم و چشم اندازهای معماری مناطقی چون کاشان، ابیانه، یزد و ارگ بم را نقاشی کردم.
اما آخرین کارهایش «شبانه»هایش بود که درباره آنها هم گفته بود: این آثار که در مهرماه امسال خلق شدهاند بازگویی این واقعیت است که از ماست که بر ماست و از درون اندوهگین من درباره برخی مناسبات ناصحیح در جامعه هنری برآمده و بر بوم نشسته است. من در این آثار پیرهن خود را پاره کرده و بصورت کلاژ روی بوم چسباندهام. پیرهن در واقع شناسنامه آدم هاست. وقتی پیرهن خود را پاره میکنم بدان معنی است که حال خوبی ندارم، اما این سوءتفاهمات برطرف شده و دیگر خشمگین نیستم و با مسائل کنار آمدهام و این روزها حال خوبی دارم. آثار تازهام در ادامه مجموعه «شبانهها» رنگهای آبی دلپذیری دارند و دیگر تاریک نیستند و با نور مهتاب همراه هستند.
آیا پرویز کلانتری که به ملاطفت در میان هنرمندان شهره بود در این سالهای آخر اندوهگین و دل آزرده بود؟ خدا کند اینطور نباشد که هر کس از نزدیک او را می شناخت می دانست یکی از بی پیرایه ترین هنرمندان نقاش این مرز و بوم بود.
حسین محجوبی: او «شاخص» بود
حسین محجوبی از هنرمندان هم نسل پرویز کلانتری است. او حتی در دوره ای که کلانتری در بستر بیماری بود بزرگداشتی برای او در گالری اش گرفت تا هنرمندان برای بهبود او دعا کنند. این هنرمند درباره فقدان پرویز کلانتری به خبرنگار مهر گفت: فقدان او بدون شک در جامعه هنری احساس می شود. همانطور که در این مدت که بیمار بود احساس می شد. او یک نقاش و یک نویسنده خوب بود. کارهای او در دوره ای که فضاهای روستایی را کار می کرد شاخص ترین بود. آنقدر در اینباره تحقیق کرده بود که بداند چه می کشد، اما ساده کردن هر چیز هنر پرویز بود. من فقدان او را به جامعه هنری تسلیت می گویم.
مرتضی اسدی: او یک نقاش با روح ایرانی بود
مرتضی اسدی، هنرمند نقاش پس از تسلیت به جامعه هنری برای فقدان پرویز کلانتری درباره این هنرمند پیشکسوت به خبرنگار مهر گفت: من با آثار کلانتری ۶۰ سال پیش آشنا شدم. وقتی پشت نیمکت های مدرسه درس می خواندم و کتاب های درسی را ورق می زدم که او و چند هنرمند دیگر تصویرسازی کرده بودند. بعد او را از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهتر شناختم. جایی که او مسئول بخش هنرهای تجسمی بود و همه مربیان نقاشی زیر نظر او بودند. بعد هم که دیگر او را به عنوان نقاشی پر کار و مطرح می شناختم. هنرمندی با اخلاقی ملایم، تاثیرگذار و مولف که کمبود حضور او در عرصه هنر ایران جبران ناپذیر است. او یک نقاش با روحیه ایرانی بود که کارهایی که با خاک و گل و کاهگل خلق کرد آنقدر روحیه ایرانی دارد که شاید کمتر در اثر هنرمند دیگری ببینیم. گاهی آنها را با رنگ فیروزه ای ترکیب می کرد و گاه با خط. برای من کارهای خالص کویری اش بسیار دلنشین بود؛ نقاشی های شفاف و سلامت، نشات گرفته از روح یک ایرانی.
بهنام کامرانی: استاد کلانتری روی چند نسل تاثیر گذاشت
بهنام کامرانی که نسل شاگردان پرویز کلانتری به حساب می آید و از درگذشت این هنرمند بسیار اندوهگین است درباره این هنرمند به خبرنگار مهر گفت: استاد کلانتری جزو هنرمندانی است که در نسل های مختلف تاثیر گذاشت؛ از تصویرسازی کتابها تا نقاشی هایش تا نوشته هایش. او همیشه خندان بود و پر انرژی و همین هم در روحیه آدمی که او را می دید تاثیرگذار بود.
وی در ادامه گفت: او همیشه دنبال کارهای نو و تازه و ارتباط با دنیای جدید بود و برای من این یک درس بود. دوره ای او در مجلات می نوشت و هم خاطراتش را می گفت و هم به طنز فضای موجود را نقد می کرد و جاهایی حتی نوشته هایش سوررئال می شد. این نوشته ها با همه نسل ها ارتباط برقرار می کرد.
کامرانی تاکید کرد: او جزو نقاشانی بود که در کارهایش همواره می توان به ویژگی های ایرانی اشاره کرد. او بدون آرتیست بازی های متداول که در نسل های مختلف وجود دارد جنبه های مدرن را در کارهایش منعکس می کرد. متریال و ماده کارهایش کاهگل بود و از سایه روشن هایی که در دل کویر هست سود می برد. به فرهنگ عامیانه توجه داشت و این ویژگی را در کارهای کوچه این هنرمند می توان دید.
این هنرمند نقاش در پایان عنوان کرد: به نظر من استاد کلانتری هنرمند یکه ای بود که جایش همیشه در هنر ایران خالی خواهد بود. او خصوصا این اواخر بسیار از هنرمندان جوان حمایت می کرد و این حضور بسیار نیرومند بود. فقدان این هنرمند باعث تاسف است. وقتی ایشان بیمار شد استاد احصایی از خارج از کشور با صدایی لرزان روی پیامگیر من پیامی گذاشته و جویای حالش شده بودند. می خواهم بگویم مطمئن باشید بسیاری از هنرمندان از اینکه استاد کلانتری از میان ما رفته اند متاسف هستند؛ هر چند روح کارهای استاد در جان تک تک ما جاری است.
نظر شما